سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 خاطرات شکار دکتر تاج بخش

جوان تر که بود، شکار و طبیعت را بیشتر می خواند. اما الان که اندکی پا به سن گذاشته و 59 خاطرات شکار سال از بهار زندگی اش را با طبیعت تجربه کرده است، کمی کم حوصله تر شده

است. خودش می گوید از 9 سالگی به شکار رفته است: « پدرم شکارچی بود و من با او به شکار می رفتم. اما من یک پسر دارم که

علاقه ای به شکارندارد». وقتی از او پرسیدم تحصیلات دانشگاهی ات چیست؟ پاسخ داد: مهندسی هوا فضا دارم، گفتم مهندسی

هوا فضا چه ربطی به شکار و طبیعت دارد؛ در جواب گفت: «این یکی برای کار و گذران زندگی است، آن یکی برای لذت بردن از زندگی.»

مهندس گودرز تاج بخش را در زمان برگزاری نمایشگاه در غرفه شکار و طبیعت روی صندلی داغ نشاندیم تا از تجربه 50 ساله خود

برای ما بگوید. او حر فهای خودش را با یک خاطره آغاز کرد که در ادامه، بی هیچ مقدمه ای از نظرتان میگذرد.


ازماجراهای شکارتان برایمان بگویید؟

دهه اول سال 1360 هجری خورشیدی در مرز درگز به شکار رفته بودم. اطلاع دادند که هرگز از مرز نباید بگذریم. اما واقعیت این بود

که شکار (قوچ ها) آن سوی مرز بود و سربازان ترکمن در فاصله کمتری مرزبانی می کردند. من بالای کوه با دوربین به آن سوی مرز

نگاه می کردم. این نکته را اضافه کنم که دیوارهای صخره ای بلند طبیعی،مانع از هرنوع رفت و آمد قوچ ها به دوسوی مرز می شد،

پایان وضع یک گذرگاه کوچکی بود که قو چ ها از آن می گذشتند. در همین حال که با دوربین به آن سوی مرز ، نگاه می کردم ناگهان

مرزبانان شروع به تیراندازی کردند. صدای شلیک کلاشینکف، موجب گذشتن گله ای از قو چ ها به خاک ما شد این هجوم، سگهای ما را

تحریک کرد و آ نها به گله حمله کردند....

ادامه مطلب را می توانید در شماره 130 دوماهنامه شکار و طبیعت صفحه 17 دنبال نمایید....


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :62
بازدید دیروز :74
کل بازدید : 270948
کل یاداشته ها : 30


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ